شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی رود گوشه ای دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب که خود در میان غزل ها بمیرد
چو روزی ز آغوش دریا برآمد شبی هم در آغوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی آغوش وا کن که میخواهد این قوی زیبا بمیرد
سلام . این هم شعری که قولش رو داده بودم اول اینکه اسم شاعرش رو یادم نیست بعدش هم فکر کنم یکی دو بیتش رو یادم رفته دیگه دیگه
در ضمن اسم این وبلاگ رو هم از روی اسم یه کتاب شعر گذاشتم کتابی که شاید خط به خطش زندگی من باشه دلیل این نامگذاری رو هم بعدا براتون مینویسم فعلا خداحافظ.
سراب آرزوها
سلام تو پست اول فقط میخوام چند تا نکته خوب از بزرگان بنویسم ولی اسمهای همه شون رو یادم نیست دیگه ببخشید البته بزرگان ها نه شما خوب بابا شما هم ببخشید
1 . چیزی رو بگو که بتونی بنویسی چیزی رو بنویس که بتونی امضا کنی و چیزی را امضا کن که بتونی بهش عمل کنی .
2 . هر مشکلی که پیش می آید باز هم میتوانید موفق شوید .
3 . بهترین و بزرگترین کاری که والدین برای بچه های خود میتوانند انجام دهند این است که خودشان یکدیگر را دوست داشته باشند .
و این هم آخریش که خیلی دلنشینه : خدایا به آنان که عقل دادی پس چه ندادی و به آنان که عقل ندادی پس چه دادی.
تو پست بعدی ان شا ا... یه شعر قشنگ میذارم پس تا اون موقع مواظب خودتون باشید مسواک و بوس مامانی یادتون نره .
سراب آرزوها